+ امروز سه تا دفاع رفتم ، جمع غولای بود .
+ به شکل تخمی ای کلافه ام، اصلا نمیدونم مشکلم چیه، چند روز پیشا اینقدر روم فشار بود که نزدیک بود ناخودآگاه بزنم زیر گریه، فربد مثل فرشته ی نجاتی اومد و یک مقدار امیدوارم کرد
+ هیچکس میخونه
+ هفته ی دیگه ی سفر برنامه ریزی کردیم، باشد که مایه ی طیب خاطر گردد
+ محرم چی میگه این وسط؟؟ دارم به این فکر میکنم کل یومنا العاشورا ست محرم دیگه باید بیاد لنگ بندازه جلو ما، فاز عزاداران حسینی و هیئتی ها برام سوال شده.
+ به این فکر میکنم که هیئت فرصت خوبیه برم بشینم مثل این مامانا که تو روضه ها به درداشون گریه میکنن بشینم تمام گریه های نکرده ام رو بکنم.
+ فاک یو ورد.
+ مود: کسشر
+ با نوشته کتاب خیلی کمکش میکرده تو روزگار تیره ش، بریم پناه ببریم به ا فیست فور کرون، بای
درباره این سایت